قشنگه

تو را به جای همه زنانی که نشناخته‌ام دوست می‌دارم
تو را به جای همه روزگارانی که نمی‌زیسته‌ام دوست می‌دارم
برای خاطر عطر گسترده بیکران و برای خاطر عطر نان گرم
برای خاطر برفی که آب می‌شود، برای خاطر نخستین گل
برای خاطر جانوران پاکی که آدمی‌نمی‌رماندشان
تو را برای خاطر دوست داشتن دوست می‌دارم
تو را به جای همه زنانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم.
.(شاملو)

قشنگه

از بهار پرسیدم عشق یعنی چه ؟
گفت: تازه شکفته ام هنوز نمی دانم.

از تابستان پرسیدم عشق یعنی چه ؟
گفت: فعلا در گرمای وجودش غرقم.
...

از پاییز پرسیدم عشق یعنی چه؟
گفت: در جلوه رنگارنگ آن رنگ باخته ام.

از زمستان پرسیدم عشق یعنی چه ؟
گفت: مثل برف آرام و بی صدا روی قلبت مینشیند و تو نمی فهمی که او،کی تو را احاطه کرده است.

قشنگه

ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﻣﯽﮐﺸﺪ
ﺯﻫﺮﯼﺳﺖ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﺍﻧﺪﮎ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﯽﮐﺸﺪ
ﻋﻤﺮﺕ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻕ ﺗﻮ
ﺧﻮﺵ ﻣﯽﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺯﺍﺭﯼ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯽﮐﺸﺪ