...زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیافروزیش رقص شعله اش از هر کران پیداست
ورنه خاموش است تو خاموشی گناه ماست
...نگاهش میکردم و حرف میزد
یه حسی بود نمیدانم
چی بود حسرت یا افسوس
یا اشتباه
نمیدانم
چرا من
خیلی خوشحال بود
اون برد ؟
نمیدانم
گیچم واقعا گیچم
این چه حسی هست؟
...
.....صبحانه ای شد با ..
وقتی فهمید چقدر خوشحال شد
اینو میگن دوست
میگه راحت شدم
خیلی خوب ....
حالا..