وای

..خدا این چی بود بر سرم من نازل شد

این چه رسمی هست برای بودن یکی التماس

برای رفت یکی دعا

میگه

..چرا خودت اذیت میکنی

 زندگی شاید همین باشد . . . . . . .

یکی در اوج تــــوجه..

یکی در اوج فـــراموشی..!!

چرا اخه!!!!!!

آری


....من و خورشید برای دوست داشتنت بیدار میشویم
هر صبح
( احمد شاملو) 


انگار

....تو قرنطینه هستم

بین زمین وآسمان گیر کردم


تو

...امروز بود که شروع به گره زدن کردی

گره های که سفت و محکم  نقش بست

خوش به حال اون گره ها

تو هم برای من شدی گره سفت و محکم

در تار و پود من و چه عالی نفش بستی

و من کوک بودم.....