دلم

....

نجوا می خواد

اعتراف می خواد
عشق می خواد
نوازش می خواد
شانه هایی که در عمیق ترین لایه های صمیت ما ، محل اشکهای ما شود
دلمون تنگ کسی هست که بهتر از خودمون ما رو بشناسه، و مهربانتر از خودمون به ما باشه.

نمی دونیم با چه کسی؟ کجا؟ و چگونه ؟ و چه چیز را ؟ و برای چه؟ بگوییم.
هم احساس امنیت کنیم . هم آرامش
هم بفهمد ما را . هم گرم بگیرد در آغوشمان
هم سوء استفاده نکند.
هم کمکمان کند
هم خود آسیب نبیند
هم قادر باشد
و هم مهربان
هم آشنا به همه بخشهای وجودمان باشد.
هم گذشته امان را بدون تعریف بشناسد
هم در زمان حال پیش ما باشد
و هم فارغ از نگرانی آینده
همه چیزمان را بداند
و هم در دستان توانمندش باشد

نمی دانیم چه کنیم!
همه اینها را می خواهیم!
اما توانا بر به دست آوردن همه اینها نیستیم!
گاهی دوستی
گاهی کتابی
گاهی همسر
گاهی فرزند
گاهی رفیقی
گاهی فامیلی
گاهی همسایه ای
گاهی با خودمان
گاهی فضای مجازی
و گاهی....
همه اینها روی هم نمی توانند همیشه با ما باشند!
و مخاطب بی نقصی باشند که آرامبخش دائمی ما باشند

و مناجاتهایمان را محرم شوند.

(فرشته مهربان)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد