...رویای دارم رویای بیداری
...وقتی دیگه بهش فکر نمیکنم
اما...بازم...بیادش....
...به جای میرسی که
ارزش ها برات بی ارزش میشن
دیگه دوست داشتن ها برات بی تفاوت
خواستن ها بی اهمیت میشن
و ذهنت درگیر مسائلی میشن که شاید
فکرشو نمیکردی
دیگه میشه همچیز گذرا و همون لحظه
و نمیخواهی دیگه براشون وقت بزاری
...که تو جاده ماشین حرکت کوهها حرکت
خاطرات خوب و بد حرکت
رویاها حرکت
همچی حرکت
...بازم ادم های شیر پاک خورده تو ای
روز گار پیدا میشه