میدونی

......

شاید روزی صد بار هم اسم ما رو صدا بزنن

شاید روزی صد بار هم بعد اسم مان جان بگن

شاید .....

شاید....

ولی

فگر اینکه یه بار صدا زدن اسمون ....

گفتن جان بهمون ....

از کسی که برات شده.....

میشه یه رویا

یه زندگی

یه چیزی که نمیشه جایگزینش کرد

گاهی بگو

حتی اگر سخته برات

واقعا

.....

قلب من از صدای توچه عاشقانه کوک شد

(داریوش)

واقعا

....

من و چشمانم زندگی را در لحظه های محدود بین دو اندوه میبینیم

و نفس می کشیم و می یابیم

من و چشمانم عادت داریم به ریزش مدام امید

و در برابر این فرو ریختنها صبوریم و عاشق و مقاوم .

. بخشی از شعر من و چشمانم .. فتیه عامری

میگه

زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

(حافظ)

دلم

.....

 جسم هست

روح هم نیست